مشکل اخلاق مالی


متن پرسش 1403/04/18
دوست پسرم یک برادر دوقلو داره که باهم کار میکنن و شرایط مالیشون حدودا یکسانه. یه خواهرم دارن که از خودشون کوچیک تره. اما همیشه خرج های سنگین و اکثر خرج هارو میندازن گردن دوست پسر من و خودشم چیزی نمیگه و این موضوع واقعا منو عذاب میده. از اونجایی که قصدمون جدیه و قراره واقعا ازدواج کنیم من خیلی از این موضوع میترسم و کلا هم دیگه حس بدی به خانواده اش دارم. نمیدونم چکار کنم من زیادی حساسم یا اینکه چجوری باید این موضوع رو بهش بگم اصن الان فکر میکنه من سنگدلم یا حسودم.
باباشون کلا خرج دخترشو نمیده اینا همش خرجشو میدن من به اینام فکر میکنم پسفردا قراره کی برای خواهرش جهاز بخره چی میشه اینا خیلی روانمو به هم ریخته و همش فکر میکنم نکنه واقعا دارم اشتباه میکنم

پاسخ مشاور 1403/12/19

به نظر می‌رسد که وضعیت شما و خانواده‌ی دوست پسرتان می‌تواند منبع تنش و نگرانی باشد. در اینجا چند نکته برای مدیریت این موضوع و ارتباط با دوست پسرتان پیشنهاد می‌شود:



  1. صحبت با دوست پسرتان: بهترین راه برای حل مشکلات، ارتباط مستقیم و صادقانه است. زمان مناسبی را برای گفت‌وگو پیدا کنید و احساسات خود را به آرامی با او در میان بگذارید. به او توضیح دهید که این موضوع چقدر برای شما نگران‌کننده است و از آنجایی که به جدی بودن رابطه‌تان فکر می‌کنید، دوست دارید که در مورد مسائل مالی خانواده‌اش صحبت کنید.




  2. تعیین مرزها: در صحبت با او، پیشنهاد دهید که به دنبال تعیین مرزهای مالی باشید. از او بپرسید که آیا او هم فکر می‌کند که تقسیم بار مالی بین اعضای خانواده عادلانه باید باشد یا خیر. این می‌تواند به او کمک کند که وضعیت را از زاویه‌ی دیگری ببیند.




  3. حساسیت به احساسات او: به یاد داشته باشید که شرایط خانوادگی او ممکن است برایش بسیار حساس باشد. سعی کنید احساسات او را درک کنید و از او بخواهید که دیدگاه و احساسات خودش را درباره‌ی این مسأله بیان کند.




  4. جستجوی راه‌حل‌های مشترک: پس از بیان نگرانی‌ها، سعی کنید به دنبال راه‌حل‌های مشترک باشید. آیا می‌توانید به او کمک کنید که به صورت مستقیم با اعضای خانواده‌اش درباره‌ی تقسیم هزینه‌ها صحبت کند؟ آیا او تمایل دارد که در این زمینه تصمیمات جدی‌تری بگیرد؟




  5. توجه به رفتارها: به رفتارهای دوست پسرتان توجه کنید. اگر او به مسائل مالی خانواده‌اش واکنش مثبتی ندارد یا به نظر می‌رسد که مسئله برایش مهم نیست، این می‌تواند زنگ خطری باشد که باید به آن توجه کنید.




  6. تفکر درباره‌ی آینده: رابطه‌ها معمولاً شامل چالش‌ها می‌شوند. اگر در حال فکر کردن به ازدواج هستید، باید توانایی مدیریت مسائل متعدد، از جمله مسائل مالی و روابط خانوادگی، را با هم داشته باشید.



به خاطر داشته باشید که در نهایت، شما باید با احساسی که از این وضعیت دارید راحت باشید. اگر این وضعیت به شدت روی ذهن و روان شما تأثیر منفی می‌گذارد، ممکن است نیاز به بررسی عمیق‌تری باشد.



مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی روان نت استفاده نمایید
طراحی سایت کسب و کار
اگر هنوز برای کسب و کارتان وب سایتی طراحی نکرده اید، این کار را به تیم با تجربه روان نت بسپارید طراحی سایت
مشاوره شغلی رایگان
اگر به مشاوره شغلی، اقتصادی و یا مالی نیازمندید، این فرصت را از دست ندهید. مشاوره شغلی
حمایت مالی
پاسخ این مشاوره برای شما مفید بود؟ در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 10000 تومان از تیم روان نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
روانشناسی خانواده
مشاوره های مرتبط
اعتیاد همسر
بنده ۳۰ سالم هست و چهارسال ازدواج کردم و دوسال متوجه اعتیاد همسرم به شیشه شدم. بعد از اون هربار قول ترک داده ولی عملی نکرده و من الان واقعا نمیفهمم باید چه کنم با این بلاتکلیفی. بچه ندارم و حتی مستقل هم نشدیم پیش مادرم زندگی میکنم و اونم گاهی میاد ولی بیشتر اوقات تنهام میزاره

روانشناسی فردی، خودشناسی، مشاوره پیش از طلاق

نداشتن حمایت تموم شدن صبر
من به مدت یکسال عاشقانه با یه پسر تو رابطه بودم بهم خیانت کرد رفت با دختر داییم مثل اجی بود برام من به مدت یکسال افسردگی شدید داشتم جوری که جیغ میزدم با چاقو به خودم ضربه میزدم و هیچ کدوم از اینا دست خودم نبود و توی این یکسال خانوادم زیاد حمایت نکردن سه روز بردنم پیش روانشناس یکم که بهتر شدم دیگه ن ...

ارتباط با پسر نوجوانی که ویپ می کشد

مادرم با من خیلی بد رفتار میکند
من مامانمو دوست دارم خیلی هم دوستش دارم ولی خیلی بد با من رفتار میکنه نمیدونم شاید حسودیش میشه به رفتار من با بابام یا هر چیزی ولی حتی میره میشینه زیر گوش بابام هم از من بد میگه من سال کنکورمه و خیلی داره اذیتم میکنه بهش هم که میگم منو دست میندازه میگه اینه فقط بهونته که امسال کنکور قبول نشدی بگی ای ...

ازدواج
۲سال نامزادی۸سال دوستی بخاطر اختلاف زیاد بهم خورد پسره پشت سرشم نگاه نکرد خانوادشم از خدا خواسته

خانوادگی
در رابطه با روابطم با خواهرم و کل اعضای خانوادم مشکل دارم.

نمیتونم‌اون‌چیزی که تو درونم‌هست رو به کسی بگم دلم‌میخواد بگم ولی هیچی رو نمیتونم بگم
سلام پسر هستم ۱۷ سالمه از ۴ سالگی که یادم میاد از دست بابام کتک خوردم و با کتک بزرگ شدم مادرم هم همیشه از لحاض روانی و ذهنی منو اذیت میکرده طوری که احساس میکنم از اذیت کردن من لذت میبرده من اصلا نمیتونم اون‌چیزی که در درونم هست رو به کسی بگم یا با کسی درد و دل کنم با تمام وجود دلم‌میخواد خودمو خالی ...

کمکم کنید
سلام تورو خدا ب من کمک کنید خانمی سی ودو ساله ام و یکبار ازدواج کردم با کسی ک عاشقانه دوسش داشتم و واقعا میمردم براش و بنا ب دلایلی ک وجود داشت ایشون کارنمیکردن و خواهراش تو زندگی ما دخالت میکردن و من همیشه تو خونشون کاراشون. انجام میدادم و ازمادرش مراقبت میکردم و و و و ی دور وسایل خونه رو فروخت و ب ...

خط گوشی نمیخرن
من یک دختر ۱۴ ساله هستم گوشی دارم خطم کار نمیکنه به مامان بابام میگم خط جدیدی برام بگیرن نمیگیرن یه راه حل جلوم بزارید