در دورانی که مسائل و مشکلات روزمره جامعه به نحو قابل توجهی افزایش می یابد، باید راه روش مدیریت و مقابله با ناهنجاری های ناشی از این مشکلات را آموخت.
یکی از مهم ترین نکات داشتن یک خانواده خوب، یادگیری مدیریت آن است که باید راه روش آن را دانست.
مشاوره زوج درمانی امروزه یکی از مهم ترین مباحث مشاوره ای می باشد که با جدی گرفتن آن مانع از وقوع بسیاری از مشکلات خواهیم بود.
ارزیابی، درک و درمان مسائل مرتبط با سلامت روان را نمی توان جدای از زندگی نرمال دانست و این مسئله از موارد پایه ای زندگی خواهد بود.
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت تیم عزیز روان نت بنده کمی تفاوت در رفتار هایم در مقایسه با مردم جامعه می بینم. اگر بهتر بخواهم توضیح دهم باید عرض کنم که برای خودم اهمیت قائل نیستم و این باعث می شود تا در اجتماع پایین تر از سطح و لیاقتی که دارم قرار بگیرم و به حق و حقوقم نرسم یا به سختی برسم. البته برداشت خودم این است که ذات بسیار پاک و خوب و منطقی که دارم باثت می شود تا بعضی از موقعیت ها را نپذیرم و کلا انسان ساده ای به نظر برسم. لطفا با پاسخ خوبتون کمکم کنید. ممون
من پانسیون مطالعاتی دارم و میخوام مشاور شم و تمرکزم استخدامی اموزش پرورشه مشاوره بخونم یا روانشناسی
سلام وقت بخیر محمدی هستم ۳۰ سالمه ۳سال در مهد مربی پیش دبستانی بودم و در حال حاضر منشی مطب مدتی حس پوچی میکنم و دلم میخواد پیشرفت کنم و واقعا نمیدونم چیکار کنم موفق تر میشم اصلا نمیدونم به چی علاقه دارم یا استعداد میترسم اموزشی ببینم هزینه کنم و نتیجه نده ممنون میشم راهنماییم کنین
با سلام و خسته نباشید من تمایل به مدیریت دارم و همیشه سعی می کنم که جمع رو توی دستم بگیرم و کارهارو من سرو سامان بدم. اما متاسفانه برای این کار مناسب نیستم و اوضاع خوب پیش نمیره. به نظر شما چه کار کنم؟ یا باید تمایلم رو به مدیریت از دست بدم و یا مدیریت رو خوب یاد بگیرم. لطفا راهنمایی کنید. ممنون
من نزدیک ۱ساله افسردگی گرفتم هیچ انگیزه ای واسه هیچکاری ندارم حوصله هیچکسو ندارم از آدما فراری ام. و همش موردتحقیر خانواده قرار میگیرم
از بی مسولیتی شوهرم دارم دیونه میشم خستهام همه ازم توقع احترام دارن اما خودم نباید توقع از کسی کنم مادرشوهرم باعث حال خراب منه و شوهرم پشتش هس
درود بر شما! من یه دختر 31 سالم , متاهلم , فرزمد آخر یک خانواده پرجمعیت هستم . در ظاهر خیلی باجذبه و قدرتمند بنظر میرسم , خیلی وقتا مغرور جلوه میکنم , خیلی وقتا خشک و جدی. خودم حس میکنم این خصوصیاتم در واقع گارد من هست , مطمعن نیستم دلیلش چیه. توی جمع اضطراب میگیرم خصوصا مواقعی که حرفی به ذهنم نمیرسه تا بزنم و خودمو با جمع قاطی کنم. خیلی زیاد ذهنمو درگیر مقایسه ظاهری میکنم با اینکه ظاهر خوبی دارم. سالهاس که علایم افسردگی رو در خودم میبینم. خیلی خیلی کم پیش میاد در لحظه احساس خوشحالی کنم. خیلی سخت میخندم. خیلی انتقاد میکنم خصوصا به همسرم. زندگی زناشوییم هم داره تحت الشعاع قرار میگیره. سابقه مشاوره دارم , اما هربار رهاش کردم و نیمه کاره مونده.آخرین بار مشاورم بهم گفت دچار خودشیفتگی هستم. در موردش مطالعه کردمو فک میکنم درست تشخیص دادن. نگرانیم شده اینکه جوونیم رو به این مشکل روحی بگذرونیم و دیگران رو هم آزار بدم. خیلی دنبال منابعی میگردم مطالعه کنم برای بهبود شرایط روحیم. اما بنظر میرسه به مشاوره نیاز دارم تا مشکلم ریشه یابی شه و مطالعه کافی نیست. امیدوارم بتونم از شما راهنمایی مفیدی بگیرم. سپاس از وقتی که میذارید.
من ۳۲ سالمه و دوتا دختر دارم و بخاطر اینکه زود ازدواج کردم و همسرم اجازه نداده درس نخوندم و دیپلمه هستم، الان که بچه هام از آبوگل دراومدن و وضعیت مالیمون خیلی خوب نیست دوست دارم برم سرکار، به ادیت عکس و فیلم علاقه دارم به عکاسی علاقه دارم، واقعا نمیدونم چکاری انجام بدم که درامد داشته باشم، مدتیه به این فکر میکنم که برم دوره های هفتگانه کامپیوتر رو برم آموزش ببینم، ولی اونم وقتی یاد بگیرم کسی کار نمیده تا سابقه نداشته باشم، موندم چیکار کنم؟!
سلام وقت بخیر، ابتدا ممنونم بابت زمانی که برای راهنمایی میزارید. من ۲۰ سالمه و فرزند دوم خونه ام و ۲ خواهر یکی بزرگتر ازدواج کرده و یکی کوچکتر ۱۲ ساله دارم . ابتدا پدرم دامدار بود و وضع نسبتا مرفه داشتیم اما با اتفاقاتی ورشکسته شدن و حدود ۱۲،۱۱ سال پیش دیگه اوضاع بشدت بد شد، اما زندگی ادامه داشت من تو مدرسه خیلی درسخون بودم برعکس دوتا خواهرم و در عین حال خیلی آروم چه ابتدایی چه راهنمایی من تو خونه هیچی درس نمیخوندم و تو مدرسه ۹۰ درصد یاد میگرفتم بقیشم قبل آزمون تو مدرسه میخوندم و بلد میشدم. رفتم دبیرستان رشته تجربی و تا وسطای کلاس یازدهم همه چی عالی بودتا اینکه کرونا اومد ۱۰ اسفند بود که تعطیلی ها شروع شد و همزمان شروع شکست من. کلاس ها آنلاین شد من دسترسی نداشتم به کلاس ها چون موبایل نداشتم، تو اون سن خیلی برام سخت بود که هر دو هفته یکی از مدرسه احضارم میکرد و باید میگفتم چرا تو کلاس ها حضور ندارم بعد خردادماه شد اونموقع بقیه بچه ها مجازی امتحان میدادن اما من باید حضوری میرفتم یازدهم با معدل نسبتا خوب قبول شدم اونم به لطف معلما چون میشناختنم نمره مو تا حدی بالاتر داده بودن بعد دوازدهم هم همین وضع بود یعنی خانواده من اصلا تلاش نکردن که شرایط یه کلاس مجازی رو برام آماده کنن تقریبا بعد امتحانات نوبت اول که بازم حضوری رفتم و هیچی بلد نبودم ، مدرسه یه موبایل بهم هدیه داد خلاصه اومدن گوشی کمکی بهم نکرد جز اینکه امتحانات نهایی رو پاس کنم اما چه فایده کنکور هیچی بلد نبودم... خراب شد میخواستم سال دوم کنکور بدم یه مدت خواهر بزرگم هی میگفت برو سرکار برو سرکار همون باعث شد مامانمم همین گیر رو بده خلاصه انقد گفتن تا رفتم (معذب میشدم وقتی اینجوری میگفتن ولی اشتباه کردم ) بعدش من شهر کوچیکی هستم و کار کمه و بشدت هم پول کم میدن من صبح تا ظهر و عصر تا شب میرفتم برا ۱ تومن. ۴ ماه کار کردم بعدش مریض شدم و بستری و ... حدودا نزدیک عید بهتر شدم ولی گفتم چون هیچی نخوندم امسال نرم کنکور و نرفتم موند تا امسال ، یکم خوندم بعد هیچی یاد نمیگرفتم چون معلم خیلی رو من تاثیر داشت در حدی که معلم فیزیک دبیرستانم خوب نبود و با بقیع بچه ها رفتیم کلاس یه معلم و از همون موقع نفر اول فیزیک بودم تو مدرسه. خلاصه یاد نگرفتنه به کنار، هنوزم فشار باز برو سرکار بود ولی گوش نکردم، حدود یکماه قبل عید خواهرم دائم میومد خونمون و بچه داشت و اصلا نمیزاشت بخونم، کتابخونه نزدیکمون نیست و اونجا هم نمیشد برم، دیگه عید هم پر از مهمون تا بعد عید که بازم تو خانواده مشکلات بود یک روز آرامش نداشتم و بازن کنکور افتضاح شد نمیدونم باید چکار کنم ؟ کنکور بخوام باز بمونم خب نیاز به آرامش دارم نیاز به کلاس های درس دارم ولی هیچ کدوم فراهم نیست از طرفی نمیدونم به چی علاقه دارم که برم دنبال اون. لطفا کمکم کنید ببخشید طولانی شد
سلام. من کمی احساس می کنم که هوش اجتماعی من نسبت به هم سن و سالانم کم است. این مورد را با توجه به تجربه هایی می گویم که می بینم دیگران روابط خوبی را به سرعت برقرار می کنند ولی من خیلی کند و دیر می توانم این کار را انجام دهم. لطفا کمک کنید. با توجه
سلام بنده مشکلی دارم که واقعا از آن رنج می برم. و البته مسئله مهم تر این است که دیگران نیز از آن اذیت هستند. من در هر جمعی که هستم باید قهرمان آن جا باشم تا حالم خوب باشد و هرکاری می کنم تا تمام توجهات به سمت من هدایت شود. این مورد دیگران را آزار خواهد داد و نمی دانم باید چکار کنم. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
سلام و عرض ادب بنده 43 سال سن دارم و دارای دو فرزند پسر با یک سال اختلاف سنی هستم. متاسفانه با توجه به اقتضای سنی آن ها که در مرحبه نوجوانی هستند اختلافات و بحث و جدل های زیادی بین آن ها شکل میگیرد که خسته کننده شده است. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
سلام به مجموعه روان نت بنده 31 سال سن دارم و در مواقع خاصی استرس میگیرم. مثلا زمانی که کار فوری از من بخوان اون رو خراب میکنم و یا وقتی که کمی دیر شده باشه هم همین طور. لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون
سلام و ووقت بخیر خدمت تیم روان نت بنده با مسئله ای در زندگی دست و پنجه نرم می کنم که مانع رشد و باعث فرصت سوزی های بسیاری تا کنون شده است. توانایی مواجهه با مشکلات پیش آمده در زندگی م را ندارم و به کلی تمرکزم رو از دست می دهم. اگه دقیق تر بخوام توضیح بدم باید بگم که اگر مشکلی در زندگی برام وجود داشته باشه که قادر به حل اون نباشم به کلی توانایی ادامه زندگی و کارهای روزمره ام رو از دست می دهم تا زمانی که مشکل حل شود و به زندگی برگردم. لطفا کمکم کنید. با تشکر
با سلام و احترام خدمت تیم روان نت بنده مسئله ای دارم که البته شاید مشکل محسوب شود و شاید هم نه. حقیقتا تمایل به رواب و ارتباطات اجتماعی من با دیگران بسیار کم است. با وجود این که توانایی ارتباط با دیگران را دارم و می توانم به خوبی صحبت را شروع کنم و ادامه دهم اما بسیار کم پیش می آید که من شروع کننده صحبت و ارتباط باشم. این مورد باعث می شود که در هر جمعی پس از مدتی به انزوا برسم. لطفا راهنمایی بفرمایید با تشکر